امشب تمام غربت خود را گریستم

ساخت وبلاگ
کاش میشد برگشت نه برای همیشه، بلکه فقط یک لحظه خاص گذشته رو زندگی کرد و بعدش مرد بچه که بودیم میگفتیم بزرگ میشیم و مستقل و آزاد میشیم و هر کسی میشنید سکوت میکرد و راستش رو نمیگفت ولی الان که بزرگ تر شدم فهمیدم اونها حتما در دلشون مسخره میکردن بزرگ شدن و مستقل شدن کجا بود اگه خانواده دستت رو نگیره میوفتی زمین بزرگ شدی انقدر برای پول باید بدویی که دیگه از این فکرا به سرت نزنه بنظرم هرکی پول نداره زندگی نمیکنه و از زندگی لذتی که باید رو نمیبره اینو تو 30سالگی بعد کلی کار و گشتن توی محیط ها میگم ولی این حقمون نبودما هم سوختیم .. امشب تمام غربت خود را گریستم ...
ما را در سایت امشب تمام غربت خود را گریستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fhamedrezaei19954 بازدید : 15 تاريخ : چهارشنبه 16 اسفند 1402 ساعت: 15:46

سال 89تا 91 سالهای تکرار نشدنی بوداین سالها با آرزوی اینکه یه روز بهت میرسم گذشتبزرگ تر که شدم دیدم رسیدن فقط کافی نیستخوشبخت شدن هم نیاز هست و موانعی وجود داره کهاگر بهت میرسیدم خوشبخت نمیشدیم پسخودخواهی رو کنار گذاشتم برات آرزوی خوشبختی کردپس یه روز اگه خواستی بفهمی چرا جلو نیومدم ازم نپرس چون قفل میشم و پیش خودت هم فکرت هزار جا نرهمن باختم به سرنوشت اما تقصیر من نبود بهم تقلب رسوندن این مسیر تهش بن بسته واسه همین وسط راه برگشتمبعدا اونایی که تا ته مسیر هم رفته بودن گفتن خوب شد برگشتی بن بست بود امشب تمام غربت خود را گریستم ...
ما را در سایت امشب تمام غربت خود را گریستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fhamedrezaei19954 بازدید : 16 تاريخ : چهارشنبه 16 اسفند 1402 ساعت: 15:46